حذف و اضافه های نمایش بوف کور
هنرمندیها : امسال پس از اجرای بوف کور ناصر حسینیمهر، یکبار دیگر براساس بوف کور، شاهکار صادق هدایت، قرار است نمایشی به کارگردانی محمدعلی سجادی، فیلمساز، در خرداد و تیر به صحنه آورده شود. این نمایش که پیشتر قرار بود با عنوان «بازخوانی بوف کور در روشنا» در پایان خرداد به تماشاخانه ایرانشهر برسد، با تغییراتی در عنوان و برخی عوامل تمرینات خود را آغاز کرده است. سجادی نام کارش را بوف نهچندان کور گذاشته است.
اجرای صحنهای کارهای صادق هدایت سرآغاز داستاننویسی مدرن فارسی حرکت پسندیدهای است، چنانچه در آغاز حرکتهای جهتدار برای ملیشدن تئاتر ایران هم چند داستان از صادق هدایت در اختیار کارگردانانی قرار گرفت که با اقتباس از آنها توانستند گامهای اولیه و مؤثری با هدف ملیکردن صحنه تئاتر بردارند. البته از همان آغاز که تئاتر به ایران با هر شکل و ترفندی وارد شد، هدف هم ملیشدنش بود، اما در دهه ٣٠ خواستند با برنامه به نویسندگان و کارگردانان جهت بدهند که هرچهبیشتر بهلحاظ محتوایی و تکنیکی صحنه را ملی کنند. عباس جوانمرد دو قصه «محلل» و «مرده خواره» را برای صحنه تنظیم و اجرا کرد و بعد علی نصیریان نیز براساس «داش آکل»، نمایش «افعی طلایی» را نوشت و جوانمرد آن را اجرا کرد. این سه متن و اجرا توانست بسیاری را متوجه داشتههای خودی گرداند. اما بوف کور، از آن دست داستانهای سوررئال است که به دلیل ذهنیبودن، در آن ادبیات بسیار غالب است، ازاینرو، تبدیلکردن آن به متن نمایشی بسیار مشکل و حتی میشود گفت تقریبا ناشدنی است؛ مگر نویسنده و کارگردانی به دنبال برداشت و تألیف تازهای از آن باشد. چنانچه ناصر حسینیمهر که در این سالها بارها با دراماتورژی متون بیگانه توانست اجراهای اکسپرسیونیستی درخورتأملی را به صحنه بیاورد، اما در اجرای بوف کور چندان موفق نبود. ایکاش از آن بوف کور به اتکای نیروی خلاقه نشانههایی را به صحنه میآورد که بشود از دریچه تازهای صادق هدایت را به تماشا نشست. حتی در سینما نیز آنانی که خواستهاند با بوف کور اتفاقی را ایجاد کنند تقریبا ناموفق بودهاند. بزرگمهر رفیعا، کیومرث درمبخش و حتی خسرو سینایی نتوانستهاند به درنگ و روزنهای از بوف کور و صادق هدایت برسند و این همان غالببودن ادبیات است، اما تا حدی داریوش مهرجویی در «هامون» از نگاه هدایت و بوف کور توانسته استفاده درست کند و بهتر از اینها، رائول روئیز، فیلمساز شیلیایی، است. روئیز در سال ۱۹۸۷ فیلم بوف کور را براساس رمان بوف کور صادق هدایت کارگردانی کرد. روایت تکگفتاری و ذهنی رمان صادق هدایت در فیلم او نیز تکرار میشود. آپاراتچی ۳۵ سالهای که در سینما مشغول به کار است و بیشتر فیلمهای شاد عربی را نمایش میدهد راوی داستان است. آپاراتچی با تماشای چندباره فیلمها از مرز واقعیت و خیال میگذرد. دیگر شخصیتهای این فیلم مانند زن لکاته یا پیرمرد خنزرپنزری اطرافیان جوان آپاراتچی را تشکیل میدهند. باوجوداین، باید اجرای محمدعلی سجادی را دید و داوری کرد. امیدواریم او توانسته باشد، آزادانهتر نگاه خود از بوف کور را به صحنه بیاورد و چندان دلنگران هواداران هدایت نباشد که بگویند این چیست؟ چه ربطی به بوف کور دارد؟ همان بهتر که زوایای پنهان و آشکار بوف کور در صحنه القاگری شود. محمدعلی سجادی، نویسنده، کارگردان و نقاش، درباره نوع نگاه خود به متن «بوف کور» صادق هدایت و برداشتی که از آن انجام داده است، به ایرانتئاتر گفت: من پیش از این «بازخوانی بوف کور در روشنا» را در قالب فیلمنامه نوشته بودم، ولی به این نتیجه رسیدم که صحنهایتر است و بر صحنه تئاتر باید به تصویر کشیده شود. «بوف کور» یک متن ادبی است و باید ذات واژهها به امری دیداری تبدیل شوند. سجادی افزود: نمایش «بوف نهچندان کور» یک برداشت بسیار آزاد از «بوف کور» است تا در بخش دیداری و نمایشی به تصویر کشیده شود.
شرق